خوبیها و فرصتها:
یکم. فضای پُر شور انتخابات خوب است، چرا که حساسیت ما را به سرنوشت مشترکمان افزایش میدهد. یادمان میدهد که چه سرنوشت مشترکی داریم. ناگهان با طیفها و صنفهای مختلف اجتماعی، از هنرمندان، بازیگران، کارگران و... احساس نزدیکی و همسرنوشتی میکنیم و پیدایش این احساس، مبارک است. ما را از پیلهی وهمآلود خود بیرون میکشد و به دیگران پیوند میدهد.
دوم. در کشاکش انتخابات، تمرین میکنیم که میان منافع نزدیک، کوتاهمدت و فریبا و، منافع بلندمدت و ماندگار، دست به انتخاب بزنیم. تمرین میکنیم که وعدههای دلفریب، ما را از مصالح عُمده و دیرپا، باز ندارد. این آگاهی و تمرین، مبارک است و «مردِ آخِربین مبارک بندهای است».
سوم. شکلگیری خواست مشترک اجتماعی و همبستگی معطوف به آن، قَدری از تنهایی وجودی ما میکاهد. معطوف به یکدیگر میشویم و این آگاهی که واجد نگرانی نیرومندِ مشترکی هستیم، مرهم تنهاییهای ما میشود؛ و هر آنچه تنهایی ما را قدری تسکین ببخشد، مبارک است.
چهارم. ایام انتخابات، شناخت ما را از جامعه افزایش میدهد. صداهای خاموش شنیده میشوند و لایههای متکثر و رنگرنگِ اجتماعی هویداتر میشوند. بیشتر متوجه تنوعِ جاری در متن جامعه میشویم و این آگاهی مبارک است.
بدیها و تهدیدها:
یک. ایام انتخابات بد است چرا که اغلب، اخلاق رقابت را به درستی رعایت نمیکنیم. از تحقیر و تمسخر رقیبمان لذت میبَریم و در داوریها و ارزیابیهایمان جانب بیطرفی را چنان که باید نمیگیریم. حبوبغضها، حقگویی و حقپویی ما را تحت تأثیر قرار میدهند و هدفهای خوب، ما را در استفاده از ابزار، وسایل و راهکارهای غیرمنصفانه و نادرست، اغوا میکنند. آنچه بیش از همه در انتخابات از یاد ما میرود «اخلاق دشمنی» و یا «اخلاق رقابت است».
دو. پیروزی حقیقی آدمی وقتی است که سهم بیشتری از مهربانی و دوستی به دست آورد. اغلب در کارزار رقابت انتخاباتی، مهر و شفقت ما به آنان که همجبههی ما نیستند، صدمه میبیند. اغلب، توسط «خشم»، «کینه» و «نفرت» مسمومیت معنوی پیدا میکنیم. در مبارزه با آنچه تاریکی میدانیم، دستهایمان را آلوده میکنیم و شکست حقیقی این جا اتفاق میافتد.
سه. اغلب در ایام تبلیغات، مواضع فکری انسانها را به ابعادِ اخلاقی و عاطفی، ارجاع و تحویل میدهیم. یعنی به جای آنکه «حمل بر احسن» کنیم و بگوییم اگر فلانی از آن نامزد حمایت کرده، لابد برآورد و ارزیابیِ آگاهانه و خردمندانهی او بوده است، میگوییم: از فلانی حمایت کرده، چرا که دنبال اغراض و منافع فردی است، چرا که ذات، سیرت و سریرت تیرهای دارد. به جای نقد دلایل هم، اغراض و نیات یکدیگر را متهم میکنیم. رأی و حمایت افراد را به جای آنکه اجتهاد سیاسی و اجتماعی قابل نقد و وارسی بدانیم، داوری اخلاقی و عاطفی میکنیم.
چهار. اغلب در ایام انتخابات، رادیکال و مطلقنگر میشویم و دستهبندیهای سیاه وسفید میکنیم: آنان که با ما هستند و خوبند، آنان که مثل ما نیستند و بدند. اما زبان حال آدمیان، چنان که حسین منزوی میگفت این است:
نه حق حقم، نه نا حق؛ نه بدم، نه خوب مطلق
سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم
نظرات